نور مانیتور روی دستانم می تابد و شریانهای خونی من به شکل مارهای گرسنه تمام این کلمات را می بلعند...من در این دکمه های دیجیتالی هزاره ی سوم گم شده ام..........من در تو..به شکل پی ام های رمانتیک فوبیاییم گم شده ام....تو همان فوبیای نشناخته ی منی که من همیشه به دنبالش از این ویندوز به ان ویندوز می پریدم....شریانها...شریانهای لعنتی...گلویت را..گلویم را سخت می فشارند......
ای خون..من از تو چی می خواهم؟
ای عشق..من از تو چه می دانم؟
ای یار....تو از عشق چه می پرسی؟
چشم می دوزم به عکس سیاه سفید یک متوهم سر خوش و دخیل می بندم به همین مسنجرهای گاه و بی گاه نفرین شده.... که شاید
شاید
شاید...........تو را از من نگیرد.......
*چهار دیواری ها خفه ام کرده اند و من هنوز مثل همیشه انگار هرگز هیچ جا قرار ندارم....
**دوباره راهی ام......
13 نظرات:
http://femenism-life.blogsky.com ادرس جديدم
سلام
مدت ها بود غیبت داشتم و حال خدمت رسیدم برای جبران مافات .
باز خوبه که تو مسنجرها رو داری که برات یه کاری بکنند و شما رو از تنهائی دربیارند
چقدر این جملت رو دوست داشتم:
چهار دیواری ها خفه ام کرده اند و من هنوز مثل همیشه انگار هرگز هیچ جا قرار ندارم....
ورونا این چهاردیواری ها اول شروع میکنند به القا کردن حس خفگی بعد یواش یواش جدی جدی خفه میکنند همه مان را!!!!
چهار دیواری ها خفه ام کرده اند و من هنوز مثل همیشه انگار هرگز هیچ جا قرار ندارم....
ورونا امیدوارم راهی که میری راه باشه ،
برام دعاکن که بی راه نرم
خسته ام از تکرار
باز خوبه كه راهي هستي!
به هر كجا
مهم نيست!
مردابي نبودن مهمه
من چهار ديواري خودم دوست دارم بيشتر بهم حس آزادي ميدي تا خفگي هرچند كه خيلي كوچيكه!
يه پيشنهاد : فونت به اين ريزي با رنگ مات چشم رو اذيت مي كنه .
قاب قشنگيه ولي رنگ گرم ميخواد تا فونت درشت نا زيباش نكنه .
البته فقط يه پيشنهاده و شايد يه بهانه براي تنوع ...
نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشق
می گویم و بعد از من گویند به دوران ها
.
.
.
پی ام یا نامه ...
فرقی ندارم وقتی ریشه یه چیزه...
منم به روزم...
خیلی باهات احساس نزدیکی می کنم
ارسال یک نظر